اردی بهشت
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ب.ظ
دو سال پیش اردی بهشت ماه بود که یه روز دیگه حرف نزد..سرش رو برمیگردوند که حتی نگاهش هم با نگاهم تلاقی نکنه...از کنار بوته های یاس پرگل که رد میشدم با خودم فکر میکردم دیگه کنارش جایی ندارم، درد داشت...هوای تازه رو نفس می کشیدم و با حسرت به کوه های سرسبز نگاه میکردم و اروم اروم دل می کندم؛ باید دل می کندم، دیگه تو زندگیش جایی نداشتم...
اردی بهشت امسال دوباره هوا ابری بود و رنگ سبز درختا و طراوتشون هوش از سر آدم می برد...برام پیام فرستاده بود و می خواست حرف بزنه، پیامشو باز نکردم و گذاشتم کنار...رفتم و تو هوای بارونی نفس کشیدم. نمی خواستم جوابشو بدم. دلم سبک بود، دیگه تو زندگیم جایی نداشت...
- ۹۶/۰۲/۰۶