کاش میشد خودم از اول بنویسمش!
يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۵۴ ب.ظ
گاهی پیش میاد تو یه اثر شخصیتی خلق میشه که یه جوری برکت خداست که باید باهاش مثل نون برخورد کنی! یعنی جایی اتفاقی هم روی زمین دیدیش ببوسیش بذاریش روی طاقچه! حتی محض احتیاط یه بارم بذاری روی چشمت!!
بعد نویسنده میاد چیکار میکنه؟! یه شخصیت دیگه رو میاره وسط که با کفش از روش رد میشه! و بقیه هم اونو درهم شکسته همونجا رها میکنن...و بعد شخصیت در سکوت تباه میشه.
مقدسات حوزههای مختلفی داره؛ یکیش حوزه روایته. ابرپیرنگها و کهنالگوها و طرحوارههای کلی به یه دلیلی محبوب شدن و شکستنشون تا یه جایی نشاندهنده خلاقیته.
یعنی خلاصه:
میخوام بگم توهین به مقدسات هم حدی داره!
- ۰۲/۰۹/۰۵