روزمــــرگ‍‌ے هـــآے یک گریــفیـنـدورے

بگو دوست و وارد شو...!

تژاونامه

پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۱۹ ق.ظ

کلمات از ذهنم سرریز می‌کنن؛

تارهای حنجره‌ام مرتعش از شوق آوازه؛ 

نوک انگشت‌هام ذوق ذوق می‌کنن برای خلق و مکاشفه، برای ماجراجویی.

اما سایه‌ای معنای داستانمو دزدیده. هرچی می‌گردم، هرچقدر این کلاف رو می‌کشم، نمی‌تونم به یه نغمه منسجم برسم.

هر بار فکر می‌کنم به جواب نزدیک شدم و می‌تونم همه‌چیز رو شفاف‌تر ببینم مه از بالای قله نه، که از قعر دره‌های پشت سر بیرون می‌خزه،

و من دوباره سر جام متوقف میشم. 

یه قدم به جلو، دو قدم به عقب...

کاش یه نفر از بالای مه فرود میومد و می‌گفت دورتر از این گردنه، پشت این کوه باید منتظر چی باشم.

من تمام این راه رو به امید قدم گذاشتن روی یه زمین سفت اما نرم و گرم بالا و پایین رفتم!

شاید تمام چیزی که می‌خواستم نشستن کنار یه آبگیر، زیر سایه یه درخت و تکیه به یه صخره بود.

اما نه محلی برای اتراق هست نه بارقه‌ی آفتابی تا هجوم مه رو بشکنه. هر قدم یه قماره و خب:

یه قدم به جلو، دو قدم به عقب...

  • ۰۳/۰۲/۱۳
  • چیــــکآ
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.